شنبه، 21 بهمن، 1385
بسم الله الرحمن الرحیم .
سلام علیکم .
باز ، از مسجد چی باقیمانده ؟
هر سال با فرا رسیدن ایام دهه ی فجر (روزها یی که حکومتمان متولد شد) ، این سوال برام تکرار می شه و با خودم فکر می کنم ، حالا که خدا کمکمون کرد و این فرصت رو به ما داد تا بتونیم یک مملکت با دین اسلام رو بر سرکار بیاریم ، آنهم نه ارزان بلکه با بهای سنگین خون هزاران شهید و از آن مهمتر با بهای عقیده های راسخ و محکم میلیونها نفر ، پس چرا همون موقع خشت اول را صاف نگذاشتیم ؟ واقعا حیف نبود ؟
از پدر شنیدم ... شعار : «... حکومت اسلامی ...» ، که قبل از 22 بهمن در بین مردم و در تظاهرات و تجمعات شنیده می شد ، بعد از 22 بهمن تبدیل شد به « ... جمهوری اسلامی! ... » ! چرا ؟
با وجود غنای دین اسلام ، شکل حکومت از غرب گرفته شد .
نه شرقی نه غربی ، جمهوری اسلامی .
و از اون خون و عقیده ی راسخ و محکم که فقط منتظر یک اشاره بودند چطور استفاده شد؟
مثل پیامبر اکرم (ص) در اولین روز ورود مسجدی رو بنا میکردیم . و فرادا ، جماعت ، جمعه و حج را در جامعه جاری می ساختیم :
در هر محله خانه ها زیر مجموعه ی مسجد محل
و مسجد های محل زیر مجموعه ی مصلای نماز جمعه شهر
و مصلاهای نماز جمعه شهر ها زیر مجموعه ی مصلای نماز جمعه تهران
می شد .
اونوقت تو محل اگه یه شب کسی مسجد نمی آمد ، همسایه ها نگرانش میشدن که فلانی کجاست و چی شده که نیامده ؟ و ...
واگر اینگونه می شد زمینه ی ظهور آقا امام زمان علیه السلام هم فراهم می شد . که به خانه کعبه تکیه خواهد داد در وقت ظهور شان .
با تمام این حرفها یه مثل معروف هست که میگه : ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه ست.
بابا نذاریم کسی پیدا بشه ، که بگه : از مسجد چی باقیمانده ؟
یا مهدی ادرکنی .
باز ، از مسجد چی باقیمانده ؟
¤ نوشته شده در ساعت 19:42 توسط مریم یزدی لینک
86/10/24
11:52 عصر
11:52 عصر
آرشیو
بدست دخترخونه در دسته